سرویس جهان مشرق - شایدهیچ کس باور نمی کرد که دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا که در جریان تبلیغات انتخاباتی خود به انتقاد بی سابقه از حمایت های آمریکا از عربستان اقدام می کرد و می گفت که عربستان باید هزینه حمایتهای آمریکا از این کشور را بپردازد، اولین سفر خارجی خود را به این کشور اختصاص دهد. صرفنظر از اینکه ترامپ در پی رسیدن به کاخ سفید مواضع خود را تعدیل کرده یا این که به آنچه که از هزینه های محافظت از عربستان که مورد نظرش بوده رسیده است یا نه، اما سفری که به ریاض داشت، با چنان گرمی و حرارتی انجام شد که میتوان آن را نشان دهنده افقی جدید در همکاریهای منطقهای دو کشور ارزیابی کرد.
سفر ترامپ بخشی از سفر دوره ای است که وی در جریان آن علاوه بر عربستان، به سرزمینهای اشغالی و واتیکان و بلژیک و ایتالیا نیز سفر خواهد کرد. منابع فلسطینی اعلام میکنند که احتمالا ترامپ در سفر به سرزمینهای اشغالی از دیوار ندبه نیز به عنوان یکی از نمادهای مصادره شده یهودیت صهیونیسم در مسجد الاقصی بازدید خواهد کرد که نشانه سرسپردگی وی به صهیونیسم است. این اقدام به سنتی در میان رؤسای جمهور آمریکا تبدیل شده است.
حاشیه های سفر به ریاض
حضور ترامپ و همسرش ملانیا به همراه دخترش ایوانکا و دامادش جرارد هر کدام با حاشیههای عجیبوغریبی همراه بود. ملانیا ترامپ نیز مانند همتای سابق آمریکایی خود میشل اوباما بدون حجاب در این سفر حاضر شد، این در حالی بود که در جریان سفر باراک اوباما به عربستان، ترامپ به انتقاد از وی پرداخته و نوشته بود که میشل با این کار برای آمریکا دشمنتراشی میکند. ایوانکا بیشترین حاشیهها را در سفر به عربستان داشته است. ایوانکا نیز در حالی بدون پوشش حجاب وارد عربستان شده که در فضای مجازی و سایتهای اجتماعی که مردان عربستان از آن استفاده می کنند، هشتکی تحت عنوان دختر ترامپ به راه افتاده که رتبه اول ترند توئیتر در عربستان شد.
همچنین کلیپی ویدیوئی منتشر شد که در آن مقرن بن عبدالعزیز ولیعهد سابق عربستان سعودی با شور و اشتیاق فراوان از سنت های قدیمی عربستان در مورد تکان دادن فنجان قهوه عربی برای ایوانکا صحبت می کند و او نیز با شنیدن این اطلاعات می خندد.
حضور جرارد کوشنر نیز در این سفر خالی از حاشیه نبود. گفته میشود وی به همراه همسرش ایوانکا نقش مهمی در هماهنگی معاملههای تسلیحاتی با عربستان سعودی دارند. روزنامههای آمریکایی تشریح میکنند که داماد ترامپ و همسرش یهودی هستند و برای اینکه در سفر به عربستان با ترامپ همراه باشند و برای جلوگیری از توهین به قداست یهودیت خودشان از خاخام صهیونیست اجازه نامه ویژه ای دریافت کرده اند!
نیویورک تایمز در این رابطه در شماره روز جمعه خود نوشت که کوشنر شخصیت اساسی پشت پرده معاملههای تسلیحاتی بزرگ آمریکا با عربستان است که بالغ بر ۱۱۰ میلیارد دلار ارزیابی میشود و شامل جنگندهها ، کشتیها و موشکهای پیشرفته است. وی پیشنهادات مالی اغوا کننده ای به سعودیها داده و شخصاً با رئیس شرکت تسلیحاتی معروف آمریکا یعنی شرکت لوکهید مارتین تماس گرفته و از او خواسته تخفیفهای لازم را به سامانه رادار پیشرفته خود بدهد تا بار اقتصادی زیادی بر دوش ریاض در خرید این سامانه وارد نشود.
شبکه خبری سی ان ان اعلام کرد که سفر دوره ای خارجی که دونالد ترامپ انجام داده و شامل عربستان نیز میشود با هدف تغییرات جدید در سیاست خارجی آمریکا صورت گرفته است. سی ان ان در ادامه این سوال را مطرح کرد که آیا در نتیجه این سفر مواضع ترامپ در قبال عربستان و حمایت این کشور از تروریسم و دریافت پول در قبال حفاظت از عربستان تییر خواهد کرد و به ستایش از شراکت با ریاض در زمینه مبارزه با تروریسم تبدیل خواهد شد؟ حتی اگر این اتفاق نیز رخ دهد، عملکرد ترامپ نشان دهنده تاکتیکی برای تحقق اهداف تجاری و استراتژیک ترامپ است. وی عربستان را گاو شیردهی می داند و می خواهد خرید های تسلیحاتی عربستان از اروپا را به سمت صنایع نظامی و تسلیحاتی خود سوق دهد.
این اقدام البته به همراه بازاریابی از صنایع تسلیحاتی آمریکا برای کشورهای دیگر نیازمند تاکتیکی موازی از سوی دونالد ترامپ مبتنی بر ایجاد جنگها و زنده کردن حس ترس و وحشت در کشورهای منطقه برای فروش هرچه بیشتر تسلیحات آمریکا است، چرا که صنایع تسلیحاتی و تجارت آن در آمریکا اهرم فشار بیشتری بر اقتصاد این کشور نسبت به بخشهای دیگر تولیدی نظیر خودروسازی و ... دارد و هیچ رئیسجمهور آمریکا نمیتواند بدون رضایت این لابی های قدرتمندبه کار خود ادامه دهد.
برنامه جامع منطقه ای ترامپ در ریاض
صرف نظر از ابعاد تسلیحاتی و درآمدهای هنگفتی که این سفر از جیب مردم عربستان برای آمریکا به دنبال خواهد داشت، و در مطالب متعدد به آن پرداخته شده است، ناظران نسبت به تاثیرات این سفر بر برنامه های خاورمیانه ای آمریکا ابراز نگرانی می کنند. از سیگنالهایی که نشان میدهد اهداف سفر ترامپ به عربستان فراتر از توافقنامههای تسلیحاتی است ، برنامه این دیدار مبنی بر نشست با تعدادی از رهبران جهان اسلام و عرب است. آمریکا از طریق این نشست به دنبال بسیج متحدان منطقهای خود در چارچوب استراتژی است که دولت آمریکا برای مقابله با روسیه و تلاش این کشور برای احیای مجدد نقش خود در منطقه در پیش گرفته است. آمریکا از سوی دیگر به دنبال بهرهبرداریهای سیاسی و اقتصادی از کشورهای عربی و قرار دادن آن ها در کانال عربستان است تا بتواند بیشترین حجم هماهنگیهای اقتصادی این کشورها با خود را به وجود آورد که در درجه اول وابستگی کشورهای مذکور به واشنگتن را به دنبال خواهد داشت و از سوی دیگر منافع اقتصادی و سیاسی کشورهای دیگر از جمله مسکو و پکن در این کشورها را محدود می کند.
گرچه از محورها، جزئیات ، اهداف و ابزارهای اجرایی این استراتژی جامع اطلاع دقیقی در دست نیست، اما به احتمال فراوان یکی از محورهای اساسی مطرح شده در نشست سران عرب با دونالد ترامپ موضوع بحران سوریه و ناتوانی این کشورها برای از بین بردن دولت مردمی سوریه است. تلاش برای از بین بردن محور مقاومت یا دستکم کاستن از خطرات این محور از جمله سیاستهای کلی است که آمریکا در منطقه دنبال می کند. واشنگتن از حس رقابت عربستان با ایران و کینه وهابیت سعودی بر ضد شیعیان استفاده کرده و سیاست موهوم ایران هراسی را به جای توجه به دشمن واحد اسلام یعنی رژیم صهیونیستی جایگزین کرده است.
عبدالباری عطوان در این زمینه مینویسد دیدگاه استراتژیک که آمریکا و عربستان به دنبال اجرای آن هستند ، از بین بردن هر خطری است که بتواند اسرائیل را تهدید کند. از جمله این خطرات میتوان به حزبالله لبنان و چه بسا جنبش حماس و جهاد اسلامی و سایر جنبشهای مقاومت دیگر اشاره کرد. تسلیحاتی که عربستان نیز به آن دست پیدا میکند برای تحقق این هدف است. عطوان در عین حال تأکید کرد که معاملههای تسلیحاتی که آمریکا با عربستان انجام میدهد ، برتری نظامی برای عربستان در منطقه خاورمیانه به وجود نمیآورد و انحصار تسلیحاتی رژیم صهیونیستی را به هم نمیزند. به این معنا تسلیحاتی که به عربستان داده میشود تأثیرگذاری کمتری داشته و از اهمیت بالایی برخوردار نیست و به عنوان مثال شامل جنگندههایی نظیر اف ۳۵ نمی شود که اسرائیل چند سال پیش به آنها دست پیدا کرده است.
وی افزود: ما در برابر منشوری برای مشخص کردن اهداف ناتوی عربی و اسلامی هستیم که رهبران عربستان بنا به درخواست آمریکا به دنبال تأسیس آن هستند. اهداف این ائتلاف در درجه اول مبارزه با ایران و حزبالله و ایجاد جنگ بر ضد شیعیان در منطقه و جهان اسلام است. درست مانند همان کاری که ائتلاف ناتوی غربی برای مبارزه با کمونیسم و متحدانش انجام داد. همچنین ما بعید نمیدانیم که این منشور جدید نص صریحی مبتنی بر پیوستن اسرائیل به این محور داشته باشد.
به نظر میرسد ترامپ در این سفر حامل برنامهای جامع و فراگیر است که در راستای شکست ائتلاف متجاوز به یمن و عدم تحقق دستاوردهای مطلوب محور وابسته به واشنگتن در عراق و نگرانی آنها از انقلاب مردمی در بحرین و ادامه سرکوبگری های داخلی سعودیها بیشترین بستر را برای پذیرش طرح آمریکا از سوی کشورهای عربی فراهم کرده است. مقصد بعدی آمریکا از سفرهای دوره ای که سرزمینهای اشغالی است، نشان میدهد که روند عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی یکی از مهم ترین شاخه های طرح مذکور است که برخی رژیمهای عربی در سایه نگرانیهایی که از شکست های منطقه ای خود دارند، مجبور به پذیرش آن هستند تا بتوانند خروجی آبرومندانه از بحران های منطقه ای داشته باشند. طبعا ورود در این سازوکار نیازمند قربانی کردن آرمان فلسطین و پای گذاشتن بر روی حقوق ملت فلسطین از جمله حق بازگشت و آزادی اراضی اشغال شده است.
علاوه بر تمام آنچه که گفته شد نمیتوان نقش جنگ قدرت در داخل خاندان سعودی و تلاش تیم محمد بن سلمان برای رسیدن به پادشاهی در برابر ائتلاف محمد بن نایف را در اجرای مو به موی مطالبات آمریکا در منطقه از سوی ریاض بی تاثیر دانست. طبعا واشنگتن از دو قطبی موجود در ریاض به بیشترین نحو استفاده خواهد کرد و سعی خواهد داشت تا حد امکان این روند را طولانی تر کند، به همین علت تغییراتی مبتنی بر کنار زدن محمد بن نایف در آینده کوتاه در عرصه داخلی عربستان غیر محتمل است.
سفر سران کشورهای عربی برای دیدار با ترامپ در عربستان
عوامل شکست طرح جامع ترامپ در منطقه
با وجود طرح جدید آمریکا در منطقه ، اما معادلات به صورت کامل بر اساس منافع و برنامهریزیهای این کشور دنبال نخواهد شد. با وجود اینکه تعدادی از رهبران کشورهای عربی و اسلامی امروز در ریاض جمع شده اند تا به برنامه های ترامپ گوش دهند، اما تناقض موجود در منافع این کشورها باعث شکست این پروژه خواهد بود. به عنوان مثال نه ترکیه به رهبری عربستان بر جهان اسلام رضایت می دهد و نه مصر با وجود ضعف موجود در جبهه داخلی خود، بنا به عوامل مردمشناختی این موضوع را به سادگی خواهد پذیرفت.
در طرف مقابل روسیه نیز که حالا خود را یکی از طرفهای تأثیرگذار در عرصه منطقه میداند، در برابر این اقدامات دست بسته نخواهد بود و اجازه تحرک آزادانه واشنگتن در منطقه را نخواهد داد. مسکو قطعا در برابر این طرح از محور مقاومت حمایت خواهد کرد، قطعا این حمایت از روی اعتقاد به مبانی ارزشی این محور نیست، بلکه مواضع تغییر ناپذیر مسکو در این عرصه مبتنی بر منافع مسکو است که تحقق برنامه های خود را در گرو قدرت و تاثیرگذاری محور مقاومت در منطقه می داند.
علاوه بر اینها در معادلات منطقهای نباید نیروهای مقاومت و اراده و مبارزات آنها را نادیده گرفت. تجربههای گذشته از جمله جنگ ۳۳ روزه و حتی جنگ تحمیلی هشت ساله ایران نشان داده است که مقاومت منطقه میتواند در برابر تمامی صفبندیهای جهانی از آرمان ها و مقدسات و موجودیت خود دفاع کند.
طبیعی است که گرچه این صفبندیها و تلاش های سیاسی جریان های غربی و آمریکا در نقشه موازنه قدرت در منطقه بیتأثیر نیست ، اما دوران انحصار تحولات منطقه به اراده قدرت های استعماری سپری شده است. تجربه سالهای گذشته از جمله جنگ ۳۳ روزه و جنگ های رژیم صهیونیستی بر ضد مقاومت فلسطین بعلاوه ناتوانی دولت های غربی برای تحمیل برنامههای خود به اراده ملت سوریه نشان می دهد که محافل سیاسی گرچه اهرم موثری در خارج کردن متحدان آمریکا از باتلاق های منطقه ای است، اما نمیتواند به کلی معادلات موجود در منطقه را به نفع محور استعماری تغییر دهد.
این در حالی است که تحولات کنونی منطقه نه تنها باعث دستپاچگی و ناامنی رژیم های منطقه ای وابسته به آمریکا شده، بلکه منافع این کشور در منطقه را نیز تهدید کرده است. شاید مهمترین دلیل این سخن را بتوان در موشک بالستیکی مشاهده کرد که نیروهای مردمی یمن دیروز به سمت ریاض شلیک کردند. این موشک از نوع برکان ۲ بود و سخنگوی ارتش یمن اعلام کرد که پیام شلیکی موشک بالستیک به ریاض است که ما آماده واکنش هستیم و به مقابله با تجاوز ادامه میدهیم.